دانیـــــالدانیـــــال11 سالگیت مبارک

دانیــــــال

روز چهارم و پنجم

1393/8/3 23:58
نویسنده : مامی
87 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان این دو روز هم گذشت..

دیروز ظهر خیلی اتفاقی رفتیم سیرچ..برنامه داشتیم برات کوزه که گرفتم بریم مسجد و تو بشکونیش.. که رفتیم اونجا و تو مسجد لب رودخونه شما کوزه تو شکوندی یه رسمه...

لنگه کفشی که تازه برات خریده بودم و دوسش داشتیم رو هم گم کردیم به سلامتی..

شب هم دایی اومدش خونه مامان بزرگی موهاتو کوتاه کردیم آخه دو سری شما خیلی گریه کردی آرایشگاه..

این از دیروز

اما امروز هم ظهر که خوابت میومد هم عصر چند بار گیر دادی و گفتی مم` اما اینقده مظلوم و نجیبی که با پرت کردن حواست یادت میره اما این میگه که تو هنوزم میخواهی اما بازیگوشی..

عصر هم زن عمو بابا به رحمت خدا رفت.. جوون بود دلم آتیش گرف.. خدا رحمتش کنه.

 

فدات شم مامان عاشقتم

پسندها (1)

نظرات (0)